به گزارش مشرق، سریالهای شبکه نمایش خانگی آنقدر در چند سال اخیر که تب ساخت چنین سریالهایی داغ شده است، مورد نقد و بررسی محتوایی قرار گرفتهاند که دیگر بر هیچکس پوشیده نیست بسیاری از تولیدات عرضه شده در این شبکه به دلایل مختلفی از جمله نمایش عشقهای مثلثی، خیانت، زندگیهای لاکچری و... قابلیت نمایش برای خانوادهها را ندارند. اما محتوای این آثار آنقدر حواشی را پیرامون آنها پررنگتر کرد که در بسیاری از موارد نسبت به کیفیت پایین این سریالها غفلت شد.
آنچه امروز بهانه نگارش این گزارش شد، کیفیت پایین این سریالها از بعد فنی- هنری است؛ سریالهایی که قصههای آنها در بسیاری از موارد در بهترین حالت قابلیت تبدیل شدن به یک اثر سینمایی یا در نهایت یک مینیسریال را دارند اما به دلیل اصرار سازندگان آنها برای تبدیل شدن به یک اثر سریالی با تعداد قسمت بالا، بشدت با افت کیفیت روبهرو میشوند.
* حدود 10 دقیقه پرتی در هر قسمت!
برای آنکه به شکل عینی و مصداقی در ارتباط با کیفیت نازل سریالهای شبکه نمایش خانگی صحبت کنیم، به آنالیز یک قسمت از سریال «دل» که این روزها در شبکه نمایش خانگی پخش میشود، میپردازیم. در قسمت 20 این سریال که 56 دقیقه است، تا ابتدای دقیقه 7، شاهد مروری بر قسمتهای قبلی و تیتراژ سریال هستیم و در انتهای این قسمت نیز از دقیقه 50 تا 56 به نمایش آنچه در قسمت بعد خواهید دید، اختصاص پیدا کرده است، یعنی تا همینجای کار حدود 12 دقیقه از این قسمت سریال به بخشهایی اختصاص پیدا کرده که بودن یا نبودن آنها تاثیر چندانی برای مخاطب ندارد. این ماجرا البته صرفا محدود به این قسمت «دل» یا اساسا همین سریال نیست، چرا که اگر در شمار دنبالکنندگان سایر سریالهای شبکه نمایش خانگی باشید حتما بارها با این موضوع روبهرو شدهاید که در هر قسمت از سریالهای نمایش خانگی دقایقی از سریال به پخش بخشهایی تکراری از قسمت قبل آن اختصاص دارد.
* پول بده، موزیک ویدئو ببین!
اما آب بستن به سریالهای شبکه نمایش خانگی فقط به اضافه کردن بخشهایی تکراری یا غیرضروری محدود نمیشود، بلکه ماجرای موزیکویدئوها در سریالهای شبکه نمایش خانگی برای خود یک ژانر منحصر به فرد است. برای مثال در چند قسمت اخیر از سریال دل به طور میانگین در هر قسمت حداقل یک موزیکویدئو پخش شده است. در واقع چیزی حدود 5 تا 10 دقیقه از سریال در هر قسمت به پخش موزیکویدئوهایی از سریال با استفاده از تصاویر آن اختصاص دارد که این هم روشی تازه برای آببستن به سریالهایی است که در شبکه نمایش خانگی عرضه میشود! موزیکویدئوهایی که در عمل هیچ کارکردی در پیشبرد قصه اصلی سریال ندارد، البته پخش موزیک ویدئو در حین سریال فینفسه اتفاق بدی نیست ولی وقتی این موضوع تبدیل به پای ثابت اغلب قسمتهای یک سریال میشود، نمیتوان آن را به عنوان یک تکنیک هنری برای ارتباط بیشتر مخاطب با اثر در نظر گرفت، بلکه بیش از هر چیز باید آن را نشانهای بر آب بستن به سریال دانست!
* قصه کیلویی چند؟!
اما حالا که از پرتیهای سریالهای شبکه نمایش خانگی در هر قسمت گفتیم، بد نیست به آنالیز بخشهای دیگر این سریالها نیز بپردازیم تا بیش از پیش مشخص شود وقتی از توهین برخی سریالهای نمایش خانگی به شعور مخاطبان میگوییم، دقیقا از چه چیزی صحبت میکنیم. برای نمونه در همین سریال «دل» که تا امروز 21 قسمت از آن در شبکه نمایش خانگی عرضه شده و قرار است 20 قسمت دیگر نیز ادامه پیدا کند، تا اینجای کار یک قصه اصلی در ارتباط با ماجرای جدایی میان «آرش» و «رستا» روایت شده است و تعدادی قصههای فرعی در ارتباط با خیانت پدر آرش به مادرش، عشق ناگهان نمایان شده «نکیسا» به رستا و حضور یک عاشق دیوانه به نام «مهران» در زندگی رستا.
بیشتر بخوانید:
نکته جالب و البته عجیب در ارتباط با قصه این سریال که البته میتوان به نوعی آن را در سریالهای دیگر نیز دید، تلاش سازندگان برای کش دادن قصه و پرهیز از ارائه روایتی شسته و رفته از حوادث است. دل در چند قسمت ابتدایی خود تا آنجا که توانست ماجرای جدایی رستا از آرش را کش داد و بعد از چند قسمت هم که مشخص شد دلیل اصلی اصرار رستا برای جدایی از آرش چه بوده، چند قسمتی مخاطب را معطل کرد تا بیشتر شخصیتهای قصه از اصل اتفاقات پیش آمده برای رستا مطلع شوند. حالا هم که چند قسمتی میشود همه را معطل گذشته نکیسا و عشق ناگهان نمایان شده او به رستا کرده است. به همین راحتی «دل» که میتوانست همه این قصهها را در نهایت در 10 قسمت روایت کند؛ به مدد کش دادن بیدلیل قصه، فلشبکهای متعدد به گذشته و ترفندهایی همچون موزیکویدئو، قصهاش را در 20 قسمت روایت کرده است.
* بازیگران اشتباهی برای نقشهای اشتباهی
گذشته از اینکه زمان مفید «دل» در هر قسمت در نهایت 25 تا 30 دقیقه است و بخشهای متعددی از آن به واسطه نکاتی که پیش از این به آن اشاره کردیم، توسط همان «پرکننده»ها آماده و پخش میشوند، شخصیتپردازی و بازی بازیگران سریال نیز در بدترین شرایط خود قرار دارد. در حالی که حضور بازیگران سرشناس در سریالهای شبکه نمایش خانگی معمولا به عنوان سوپاپ اطمینان این سریالها برای جذب مخاطبان است، به نظر میرسد حضور انبوهی از چهرههای سرشناس، سازندگان این اثر را از مسأله مهم شخصیتپردازی و البته توجه به نکات فنی بازیگران غافل کرده است.
بازی فاجعهبار «ساره بیات» در نقش رستا، در کنار نقشآفرینی بشدت ضعیف ستارههای نامداری همچون «سعید راد» و «افسانه بایگان» تنها بخشی از ضعفهای مشهود «دل» از بازی گرفتن از بازیگرانی است که طبعا اسم و رسم آنها باید باعث سنگینتر شدن کفه اعتبار این اثر شود. مجموعهای از تیپهای کاملا کلیشهای و انتخابهایی اشتباه برای بازی در نقشهایی که تناسب چندانی با سن و سال در نظر گرفته شده برای آنها ندارد، از جمله حضور ساره بیات در نقش دختری جوان و همچنین «یکتا ناصر» در نقش خواهر او، میزان باورپذیری و ارتباط مخاطب با این اثر را کاهش میدهد.
البته اگر بخواهیم به آنالیز سایر سریالهای شبکه نمایش خانگی هم بپردازیم، عموما وضعیت بهتر از آنچه در ارتباط با «دل» گفتیم، نخواهد بود. واقعیت آن است که سریالهای شبکه نمایش خانگی نه فقط از بعد محتوایی، بلکه از بعد فنی نیز نیازمند نظارتی جدیتر هستند؛ بویژه آنکه با توجه به خرید این سریالها از سوی مردم و پرداخت هزینه از سمت آنها، باید نظارت دولت بر این محصولات بیشتر شود تا در بلندمدت اعتماد مخاطبان به محصولات عرضه شده در این حوزه بیش از پیش کاسته نشود.
منبع: وطن امروز